کد مطلب:302715 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:258

تعمیر دیوار یتیم یا آتش در بیت


سخن از تعمیر دیوار یتیم و حفاظت از میراث بجای مانده پدر بود.

گفته شد كه اگر آندو یتیم ویژگی خاصی غیر از صالح پدر نداشتند، اما فاطمه و فرزندان او كه در اوج فضائل و مناقب مسكن گزیده، و در میان عرشیان بی مثل و مانند بودند.

كجا می توان مقایسه نمود تعمیر جدار و تخریب بیت را!؟

ترازوی مساوات این مقایسه هرگز برقرار نخواهد گشت، و این تنها وجدانهای بیدار می باشند كه می توانند به قضاوتی صادقانه دست یابند، و دریابند كه تفاوت ره تا بكجا است!

آیا ممكن است مصلحت اندیشیهای بی پایه و اساس مبتنی بر استحسان وفقه نوازلی اساس دینی را رقم زده، و چپاولگریهای یاغیانه را در چهره ی اصلاح موجه گرداند و به او صورت دینی بخشید؟

طائفه ای چنین می پندارند كه خلافت سقیفه براساس مصالح مسلمانان انجام و مخالفین آن كسانی می باشند كه غضب خدا و رسول را فراهم نموده اند.

آنها مصالح عموم مسلمانان را نادیده و با حزب سقیفه هماهنگ نگردیدند!!

اگر تندی و آزار علی بن ابی طالب و فاطمه و خانه ی او را تهدید نمود، مطابق دستور خدا و رضایت او بوده است، چرا كه خشنودی


خلیفه موجب رضای رسول می باشد،! و ناراحتی و غضب فاطمه در مقابل خشنودی ابی بكر امری طبیعی و مطابق با صلاح و مصلحت مسلمانان بوده است. قاضی عبدالجبار صاحب كتاب «مغنی» یكی از كسانی می باشد كه در كتاب خود معتقد گردیده كه آزار و اذیت فاطمه و تهاجم به بیت او طعن بر خلیفه را ثابت نمی نماید، زیرا این عمل براساس مصالح و در صورت تنزل صغیره ای محسوب می گردد كه قابل عفو و بخشش می باشد، او می نویسد:

و غایه ما یمكن ان یقال ان فعل عمر بن الخطاب من الذنوب الصغیره قابله للعفو، لان له ان یهدد من یمتنع عن البیعه [1] .

ترجمه: یعنی نهایت چیزی كه در مورد فعل عمر می توان گفت، این است كه عمل او جز گناهان صغیره می باشد كه قابل عفو و بخشش می باشد، زیرا بر خلیفه واجب بود كه ممتنعین و مخالفین خلافت ابی بكر را به امری سخت و طاقت فرسا تهدید نماید!!

طائفه ی دیگر بر این اعتقادند كه خبر إحراق بیت فاطمه از جمله افتراآت شیعه در طعن بر شیخین می باشد، و هیچ وجه تصحیحی برای آن وجود ندارد، همانطوریكه در مورد فدك گفته شده جز بدنام


كردن صحابه هدف دیگری را دنبال نمی نمایند [2] .

در مقابل این دو دسته از اهل سنت، طائفه ی سومی نیز می باشد كه وقایع آن ایام را در حدّ یك رخ داد تاریخی و یك واقعه ی بزرگ یاد نموده و نكات ناگفتنی آنرا با تلویح و اشاره بیان داشته اند، كه در این رابطه به نمونه ای از آن اشاره می گردد.

برخلاف دو نظریه ی اول كه بنابر عصبیت و عدم شناخت وقایع تاریخی قضیه هجوم به بیت را منكر بودند، نظریه ی سومی وجود دارد كه اصل جریان مخالفت علی بن ابی طالب و صدیقه ی طاهره را در رویاروئی با حزب سقیفه را تثبیت و جریان هجوم به بیت آنها برای اخذ بیعت قطعی می گرداند.

سند معتبر این قضیه نصّ صریح ابن ابی شیبه می باشد كه در صفحات بعد از نظر خواهد گذشت.

رجال سند روایت ابن أبی شیبه هگی از وثاقت بالائی برخوردار بوده، در حدی كه وابستگان خلیفه هم در میان آنها بچشم می خورند، و از طرف دیگر تداول این خبر در كتب متعدد و معتبر حكایت از این دارد كه این قضیه از قضایای كوچك و كم اهمیت تاریخ نبوده است كه در آن بتواند تصرف نماید.

جمله ای كه جریان تهدید ابتدائی را در مرحله دوم عینیت می بخشد دو مطلب قابل استناد می باشد:


اول: جمله ی كتاب أنساب الاشراف از بلاذری و كتاب عقدالفرید می باشد: كه در آنها آمده بود:

جاء عمر و معه فتیله، فتلقته فاطمه علی الباب، فقالت: یابن الخطاب، اتراك محرقا علی بابی؟

قال: نعم، و ذلك اقوی فیما جاء به ابوك!! [3] .

فاقبل بقبس من نار علی ان یضرم علیهم الدار، فلقیه فاطمه، فقالت: یابن الخطاب، اجئت لتحرق دارنا؟ فقال نعم... [4] .

ترجمه: صدیقه ی طاهره وقتی عمر بن الخطاب را كه سردسته ی مهاجمان به خانه را مشاهده نمود كه با آتش هجوم می آورد به او گفت: ای پسر خطاب آیا می خواهی خانه را بر من به آتش كشانی؟

در جواب: گفت: آری، برای حفظ و نگهداری از دین پدرت اینكار لازمتر می باشد.

ظاهر این كلمات در این است كه خلیفه در مرتبه ی اول تهدید به آتش نمود، و بر آن قسم یاد كرد، و چون اثری از آن حاصل نگردید، در مرتبه ی دوم به مورد قسم خود عمل نمود، و شاهد آن همین نصوص صریح می باشد.

مطلب دوم: تأكید بر فوریت بیعت و قسم خوردن خلیفه به آتش


زدن می باشد، براساس نصّ صریح بخاری و تقدم او بر همه ی كتب سنی، علی بن ابی طالب تا زمانی كه فاطمه در حیات بود بیعت ننمود، [5] و بنابر همین روایت، مدت حیات فاطمه بعد از پیامبر شش ماه بوده است، و بدیهی است كه تهدید خلیفه به آتش تأخیر بردار نبوده كه به اختیار صورت بپذیرد، و دلیلی هم بر حنث خلیفه و كفاره ی قسم او موجود نمی باشد.

همانطوریكه برای مطالب این باب شواهد فراوان در مصادر امامیه دیده می باشد، باید دانست كه این اعتقاد از جمله مسلمات اعتقادی بوده و شواهد و مدارك آن بیش از حدّ لازم می باشد.

طبری در كتاب «دلائل الامامه» در بیان این واقعه می نویسد:

عن ابی جعفر علیه السلام: «و ذلك الحطب عندنا نتوارثه» [6] .

یعنی از همان هیزمی كه خانه را به آن سوزانیدند نزد ما موجود و آنرا به ارث می گذاریم.

و در كتاب «الغارات» از ابراهیم بن محمّد بن سعید الثقفی و «تلخیص الشافی» از محمّد بن الحسن الطوسی از امام جعفر بن


محمّد الصادق علیه السلام روایت شده است كه آن حضرت فرمود: «والله ما بایع علی علیه السلام حتی رای الدخان قد دخل بیته» [7] .

بخدا قسم علی بن ابی طالب بیعت ننمود مگر آنوقت كه دید دود وارد خانه گردید.

و در همین رابطه است سقط محسن بن علی و علت آن!؟ چنانكه در این رابطه گفته شده است:

ان عمر رفس فاطمه فاسقطت بمحسن [8] .


[1] المغني: القاضي عبدالجبّار 1: 337، ط. مصر. شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد 272:16.

[2] التمهيد، شرح الموطا 161:8. نصيحه الشيعه: محمّد احتشام الدين مراد آبادي: ص 76، ملتان، مكتبه رشيديه، صديقيه پريس.

[3] انساب الاشراف 586:1 ط دارالمعارف قاهره.

[4] العقدالفريد 13:5 ط دارالكتب العلميه ط الثالثه.

[5] روايت بخاري در كتاب مغازي: فوجدت فاطمه علي ابي بكر في ذلك فهجرته، فلم تكلمه حتي توفيت، و عاشت بعد النبي سته اشهر. فلما توفيت دفنها زوجها علي ليلا، و لم يوذن بها ابابكر، و كان لعلي من الناس وجه حياه فاطمه، فلما توفيت استنكر علي وجوه الناس، فالتمس مصالحه ابي بكر و معبايعته، ولم يكن يبايع تلك الاشهر... صحيح البخاري كتاب المغازي باب غزوه خيبر 252:5 رقم 4240 - 4241.

[6] دلائل الامامه: ص 238، ط الغري.

[7] تلخيص الشافي 76:3.

[8] سير اعلام النبلاء 578:15. ميزان الاعتدال 139:1، رقم 552. لسان الميزان 405:1، رقم 833. الرفسه: الصدمه بالرجل في الصدر. القاموس 220:2.